۱۳۹۱ بهمن ۲۰, جمعه



همان زندگیِ آتشفشانی است دیگر که می‌غرّد، جاری می‌شود داغ‌داغ و سوراخ که کرد دست و پا و قلب‌مان را، جایی بازمی‌ایستد! جهان باز سرد می‌شود. ما بزک می‌کنیم روی زخم‌هایمان را و دوباره راه می‌افتیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر