فعلا و تا اطلاع ثانوی زندگیِ من با نوشتههای
آدورنو میگذره. یه زمانهایی تیزبینی و شورِ نوشتهها عمیقا تکاندهنده است. موجی
میاد و تا به خودم بجنبم، منو با خودش برده. فاصلهام با متن مدام بههم میخوره و موقعیتم دایم از پژوهشگر به موقعیت کسی تبدیل
میشه که با خوندن چیزی از خود بیخود شده. اینها البته همه جز اون زمانهایی است
که دارم برای ورود به متن تلاش مذبوحانه میکنم... جایی در عمق ذهنم توان و باریکبینیاش
رو ستایش میکنم. بهش بهخاطر دغدغههاش احترام میذارم و همچنین به این خاطر که
توانایی آفرینش یه بافت تئوریک قوی رو داشته و اینقدر تلاش کرده که بتونه در کلمات
مجسّمش کنه. یه چیزی خودش میگه دربارهی فرمِ اثر هنری به این مضمون که فرم «محتوایِ
رسوبکرده» است. این دید برای متنِ خودش هم بهخوبی صادقه. این که برای راه پیدا
کردن به متن باید زحمت کشید. این که فرمِ پیچیدهای خلق کرده که به محتوای فکریِ
متن سازگاره و درگیر شدن باهاش و نفوذ کردن به درونش به تمرکز و تعمّق شدیدی نیاز
داره...
امروز داشتم چرخی میزدم در مقالات کتاب The Cambridge Companion
to Adorno. بالای یکی از مقالهها که به یکی
از قطعات موسیقی ِآدورنو* میپردازه، بخشی
از دیالوگ اثر نقل شده. چند جملهی کوتاه بیشتر نیست، اما عصرِ منو ساخت. توی کافه
بودم و داشتم درس میخوندم و این جملهها شد حسنِ ختام انگار! پاشدم، کاسه کوزهام
رو جمع کردم و زدم بیرون... ترجمهی انگلیسی جملات رو، همونطور که در کتاب اومده،
میذارم اینجا. هرچی میگردم آلمانیش رو پیدا نمیکنم. یک آن بود. جملهها انگار در
من و با من بودند. انگار چیزی از موقعیت وجودی منو به تصویر میکشیدند. یا شاید با
ما بوده اند، در ما و این موقعیت عجیب و غریبمون....
We can’t run away
from this old house...
and if we run somewhere in fear
we still remain inside
this gives us fear and dread. (Adorno)
* عنوان اثر که به نظر یه جور اپرای سبکه برای اجرای صحنه اینه:
Der Schatz des Indianer-Joe: Singspiel nach Mark Twain (گنج جو سرخپوسته: بر مبنای تام
سایر اثر مارک تواین)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر