...
و، بعد، عشق
كه شكلِ
ديگرِ خنديدن بود،
با دهانی از آتشفشانی از شادی،
به
روزگاری كز روحِ كوهی از اندوه نيز میتوانستم
تاريك تر شده باشم؛
و، بعد،
ـ گواه
می گيرم خورشيد را ـ
از درياهای كينه گذشتم،
بی آن كه
تر شده باشم.
...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر